رمان دوست دارم تو چی

#دوست_دارم_تو_چی_پارت_59

میکنه.اوف!باز شد.با خوشحالی دستام و بهم نزدیک کردم.
"مستعان"
_ادرس و پیدا کردی؟
کوروش:اره داداش،تنها نرو خطرناک ادرس و اس میدم.
کلافه داد زدم و گفتم:
_احمق ،هدیه تنها اونجاس.خطر واسه اونه
گوشی و قطع کردم و منتظر جوابش نموندم بعد ازپیام کوروش نگاهی به ادرس انداختم.
اینجا کجاس؟
"هدیه"
با چرخش کلید تو در دستم و پشتم قایم کردم و به شکل اولم برگشتم. با دیدن وضعیت میلاد
پی به گند کاریش بردم.
..**..
خندیدو گفت: ....
متعجب نگاهش کردم. نزدیکم شدو صندلی و هول داد. پخش زمین شدم. صورتم از درد جم
شد. بازوم و گرفتم و گفتم:
_چته روانی؟رم کردی چرا؟
میلاد قیافش سرخ شد و منم شلوارم قهوه ای .اب دهنم و قورت دادم و گفتم:
_خب عزیز من چرا بدون هماهنگی پرت میکنی؟
یاخدا!چرا داره همچین میکنه؟ دهنش و مثل گرگ باز کرد و زبونش و بیرون اورد. نگاهم
به سمت دستگیره در رفت. درو نبسته بود. یه قدم به سمت عقب برداشتم .چهار دست و پا
به سمتم حمله کرد. به سمت در دویدم. با حسش سوزش تو پام متوقف شدم. یه تیک از بغل
پام و تو دهنش گرفته بود.نشستم رو زمین و سرش و به عقب هول میدادم.
_اه ولم کن. آخ پام!
تموم نیروم و جم کردم و با مشت محکم کوبیدم تو سرش. از حال رفت. پام و از دهنش
کشیدم بیرون. رد دندوناش رو پام اذیتم میکرد . .دورش و خون برداشته بود.. ازجام بلند
شدم که آخم در اومد و دوباره نشستم..
ضعف کردم.. دستم و از دیوار گرفتم که چشمام جای و ندید و دوباره پخش زمین شدم.

romangram.com | @romangram_com