#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_99
رفت و پیش بقیه نشست.منم رفتم تو اشپزخونه.همونطور که مامان گفته بود.منتظر موندم تا مامان صدام بزنه.صدای حرف زدنشون میومد.هرچیزی گفتن غیراز موضوع اصلی رونیم ساعت بعد مامان صدام زد.چایی هایی روکه عزت خانوم ریخته بودو واسشون بردم.بعدم نشستم پیش مامان.یکم گفتنو خندیدن بعد یادشون اومد که واسه چی اومدن!
فرهمند+همایون از بحث اصلی خارج نشیم ما واسه چیزه دیگه ای اینجاییم.اگه اجازه بدی برن حرفاشونو باهم بزنن.ماهم تا اون موقع به چیزای دیگه رسیدگی میکنیم
بابا+اجازه ماهم دست شماس اتابک جان.الناز دخترم اقا ارتینو راهنمایی کن اتاقت
-چشم بابا
بعدم راه افتادم سمت پله ها.صدای قدماش میومد که داره دنبالم میاد.رفتم تو اتاقو روی صندلی میز توالتم نشستم.اومدتو ودروهم بست!!!!!!!!پپپرو پپپرو نشست روی تخت
+اتاق قشنگی داری به ادم ارامش میده
-ممنون همه همینو میگن
خم شد به جلو
+بهتره همین الان همه چیو روشن کنم.من به خواست خودم اینجا نیستم.فقط بخاطر پدرومادرمو پدرو مادرت اینجام و سرنوشت مسخره و وصیت نامه مضخرفی که اونا بین خودشون نوشتنو ما الان باید جورشو بکشیم.پس پیش خودت فکرای مسخره نکن.من عاشق سینه چاکت نیستم.ازت هیچ انتظاری ندارم.فقط پاپیچم نشو.کاری بهم نداشته باش.قرارنیست بینمون اتفاقی بیفته.مافقط قراره باهم زندگی کنیم.مث دوتا همخونه.افتاد؟؟؟
حرفاش بدجور برام گرون تموم شده بود.پسره الاغ پیش خودش فک کرده من عاشق چشم وابروشم که الان اینجامو قصد دارم بهش جواب مثبت بدم.ایشالله جواب مثبتم بخوره تو کلم.اخه روچه اساسی من میخوام این بوزینه خودپرست ازخودراضی مضخرف جواب مثبت بدم؟؟؟؟؟یه لحظه خواستم بزنم زیر همه چیو این خواستگاری مسخره و تموم قول وقراراو بهم بزنم ولی یاد حرف باباو مامان فروغ افتادم!اخه این چه دوراهیه که بینش گیرافتادم.خـــــــــدایاااا!پس حالا که نمیشه کاریش کردبزار زهرمو بریزم روش الاغ فک نکنه بایه بی زبون نفهم طرفه
-اره تودرست میگی منم فقط باعث قول وقرارای مسخره بین خونواده هاراضی شدم که به این وصلت و جواب مثبت.ولی حالا که فک میکنم میبینم کار فوق العاده بچه گونه ای میخواستم بکنم که بهت جواب مثبت بدم.ازت ممنونم که چشمامو به روی حقایق باز کردی!الانم میریمو میگیم به توافق نرسیدیم
بلندشد اومد طرفم.توچشمام نگاه کرد.منم بلند شدمو توچشاش خیره شدم.
+اره حق باتوئه!واقعا حماقت بزرگی بود تن دادن به این ازدواج از پیش تعیین شده!
یه قدم رفت ولی دوباره برگشت اینبار نزدیک ترازقبل
romangram.com | @romangram_com