#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_75

-اره حتما همینطوره
یهــو روهام از من جداشدو تابه خودم بیام یکی دیگه اومد منو سفت چسبوند به خودش.کمرموهم داشت محکممم فشار میداد
-ااایییییی کمرم شیکست جناب
سرشو برد توگودی گردنم و گفت:
+خوش گذشت تو بغل پسرعموم؟
چــــــــــــــے؟؟؟؟ارتیــــــــــن؟؟؟؟؟؟😳😳😳😳😳😳😳😱سرمو بردم عقب و توچشاش نگاه کردم
-پسرعموت؟؟؟منظورت روهامه؟؟
+بله روهام جـــــان!
-ععع پسر عموی توئه!اومممم اره خوش گذشت جای شوماخالی!☺️☺️😊
وبا این حرف من جوووری کمرمو فشار داد که جابه جاشدن مهره اول و اخر ستون فقراتمو به خوبی احساس کردم
-اییی ارتین؟
+بله؟
-اصن احساس نمیکنی که داری کمرمو بادستات خورد میکنی؟زورت به من رسیده؟!!
+ععع جدی؟حواسم نبود!

romangram.com | @romangram_com