#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_38

-خوب حالا کارم داشتی؟
+اره اومدم خریداتوببینم
-اونجاس هنوز جمع نکردم
+جایی میری؟
-اره بابچه ها میریم پارک ملت
+اوکی منو همایونم میریم بیرون ارسامم که....
-بعععععله بیرونه +اره همون که گفتی
ادامه موهامو خشک کردم بعدم ارایش.شلوار تنگ مشکی مانتو سبزابی که خیییلی دوسش داشتم.شال مشکی نخی موهم میندازم سرم.یه کیف و کتونی هم به رنگ مانتوم میپوشم.سوئیچ و گوشیو پیش به سوی ماشین.ساعت ۶:۳۰ بود خداروشکر این دفعه به موقع حاضرشدم.ازخونه زدم بیرون.رفتم دنبال بچه هاوبعدابه طرف پارک ملت.به زووووووووریه جاپارک پیداکردم.قفل فرمونم زدم که ماشین نازنینمو ندزدن.البته که امشب با سانتافه اومدم بیرون.پارک خیییلی شلوووغ بودو بچه هاهم امشب ترکــــــــــــــونده بودن.حوصله توصیف تیپاشونم ندارم(معذرت خخخ)رفتیم به طرف در وردوی جایی که مفت مفت از مردم پول میگرفت.ایــش!یه گوشه واستاده بودیم توصف.یهویه فکری زد به سرم.چندتاپسر جیگرومامانی یه گوشه واستاده بودنو کلشونم عین رادارررررمیچرخید!به بهنازکه کنارم بود گفتم:بهی هستی یه کاری کنیم؟
+اره چیکار؟
-بهی توعشوه اومدنت بیسته.یه عشوه واسه اون پسرمامانی ها بیاویه چشمک بزن خرشن بیان پیشمون
+بــــــــه بــــــه ایول باباتوهم؟؟؟؟
-چی چیو توهم؟بابامیخوام خرشن بیان پول بلیط ورودیو حساب کنن
+خخخ جووونم.باشه هستمـ
-ایول دمت گرم

romangram.com | @romangram_com