#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_19
-اره میرفتم دسشویی...
+باشه با شهاب برو.مواظب خودتم باش.
- باشه فرهاد.تو به کارت برس
اینو یه یه حالت غمگین که سرم پایین بود گفتمو و فک کنم قیافم خیلی ناز شده چون فرهاد پیشونیمو بوسید و گفت: نگران نباش الناز جونم.
لبخند اطمینان بخشی بهش زدمو و اونم شهابو صدا کرد تا متو ببره.دنبال شهاب رفتمو اونم راهو نشونم داد و رف پی کارش...
دستامو شستمو اومدم بیرون که با دو جفت کفش ورنی و خیلی براق روبهروم شدم.اومدم بالا تر یه شلوار چسب سفید یه پیراهن سورمه ای که جذب تنش بود و استیناشو تا ارنج داده بود بالا.به چهرش که رسیدم قیافم در هم شد.یه پسر ازین جوجه تیغیا بود....ایشششششش....
پسره:چیه؟ خشگله چرا ماتت برده?نترس.
- ببین به نفعته بری پی کارت وگرنه جیغ میزنم.
+اوه مادمازل.اینجوری نگو میترسم.شما دخترا جز جیغ زدن مگه کار دیگه ای هم بلدین؟
-اره میخوای نشونت بدم؟
+ نه عزیزم خشن نشو بهت نمیاد..
- خفه شو اشغال
+اووو...فوحش نداشتیم مادمازل.قول میدم بهت خوش بگذره...
romangram.com | @romangram_com