#دختری_که_من_باشم_پارت_74
به در سمت راستی شاره کرد و ادامه داد:دکتر علوی!
و به در سمت چپ اشاره کرد.
تو اینجا تلفنا رو جواب میدی وقتا رو هماهنگ میکنی! پرونده ها رو مرتب میکنی به بیمارا نوبت میدی و همچنین کار ابدار خونه هم با توئه تمیز کردن اینجا کار سرایداره هفته ای دوبار میاد!کیلیدا دست توئه این یعنی تو باید زودتر از همه تو مطب باشی!یه سری کارای دیگه هم هست که کم کم یاد میگیری!
به کامپیوتر اشاره کرد و گفت:کار باهاشو بلدی؟
سرمو به علامت مفنی تکون دادم!
_:خب باشه فعلا با همون دفتر کارا رو انجام بده تا کم کم بهت یاد بدم باید چی کار کنی!
من:باشه!
کشوی کنار میز رو باز کرد و گفت:توش چیه؟
نگاه کردم و گفتم:دوتا سر رسید.
سرشو تکون داد و گفت:بیارشون بیرون!
کاری که گفت کردم:ببین این قهوه ایه مال بیمارای منه اون بنفشه مال بیمارای گلسا!هر کسی زنگ میزنه تو دفتر میبینی هر جا وقت اظافه بود بهش میدی!
هر روز باید لیست کسایی که تو دفتر نوشته شده رو تو یه برگه بنویسی بذاری کنار هر کسی میاد بر اساس نوبتش میفرستی داخل!
کار سختی نبود لبخند زدم.خیلی جدی گفت:نبینم اشتباه کنیا!
من:باشه!
_:هوم خوبه!
به کشو های کناری اشاره کرد و گفت:دوتای اولی مال منه دوتای دومی مال گلساس!اینا پوشه های بیماراستهر کسی که میاد پوششو بهش میدی میفرتیش داخل بعدم که برگشت اخرین برگشو نگاه میکنی اگه مهر خورده میگیری میذاری سرجاش اگه نخورده میذاری کنار تا بعدا چک بشه!ترتیب پوشه ها بر اساس حروف الفبا از روی فامیلاشونه! هر کسی که جدید میاد تو جلسه دوم از پوشه های جدیدی رو که تو کشوی دومی میزتن بهش میدی میگی فرم رو پر کنه کامل بعد با پوشه میفرستیش داخل.
من:فهمیدم!
سرشو تکون داد و گفت:وقتی بیمار تو اتاقه نه تلفنی رو وصل میکنی نه خودت میای داخل نه اجازه میدی کسی سرشو بندازه پایینو بیاد تو مگه این که قبلش خبر داده باشیم! ورودی تلفن اتاق من ستاره 1 ورودی اتاق گلسا ستاره دو اگه کاری داشتی اینجوری خبر میدی!
من:کامل فهمیدم!
اون که انگار تازه یخاش اب شده بود لبخندی زد و از جاش بلند شد و گفت:خوبه افرین!اگه حواست جمع باشه اصلا کار سختی نیست!حالا بیا بریم ابدار خونه رو نشونت بدم!
از جام بلند شدم رفتیم تو ابدار خونه همون جا یه در داشت که به سمت سرویس بهداشتی باز میشد. بهم نگاه کرد و گفت:بیمارا اجازه ندارن اینجا برن دستشویی اگه کسی خواست بره بهشون میگی برن از دستشویی تو راهرو استفاده کنن!
من:باشه!
رفت سمت دستگاهی که رو کابینتا بود گفت:اینو میدونی چیه؟
من:نه!
این دستگاه قهوه جوشه. طرز کارشو بهم گفت و بعد اضافه کرد من قهمو شیرین میخورم . گلسا تلخ و با شیر!تو چه جوری دوست داری؟
شونه هاموانداختم بالا و گفتم:من تا حالا نخوردم!
ابروهاشو داد بالا و گفت:واقعا؟
سرمو به علامت مثبت تکون دادم.
_:میخوای امتحان کنی؟تکیه دادم به کابینت و گفتم:چرا که نه؟!
در یکی از کابینتا رو باز کرد قهوه با یه لیوان خوشگل ابی که روش عکس هیولای کارتونی داشت بیرون اورد و گفت:این لیوانه منه باید برای خودت لیوان بیاری ولی حالا این دفعه اشکالی نداره!
قهوه رو داد بهمو گفت:ببینم یاد گرفتی! کارایی که گفته بود انجام دادم و دستگاهو زدم به برق!رو کردم بهشو گفتم:حالا باید صبر کنیم!
romangram.com | @romangram_com