#دختری_که_من_باشم_پارت_73


من:نباید سوال کنی!

هیچی نگفت حرصم در اومده بود. رو نداشتم نگاهش کنم ولی دلم میخواست یه چیزی بگه!اینجوری حس بدی داشتم.

ماشینو روشن کردم و گفتم:تو یه دختری نباید اینجوری با این مسائل برخورد کنی اینو بفهم!

با تعجب نگاهم کرد.

همون طور که نگاهم رو به جلو بود با اخم گفتم:خوب نیست اینقد پر رو باشی!

یه طرف لپشو باد کرد و اروم اروم بادشو خالی کرد باز هیچی نگفت!

این حرف نزدنش بیشتر اعصابمو خورد میکرد.

زیر چشمی نگاهش کردم و گفتم: یه دختر باید خجالت بکشه نه این که نیشش باز شه!

روشو کرد سمت شیشه و گفت:اونی که باید خجالت بکشه یکی دیگس

بعد با شیطنت اضافه کرد: که خیلی هم خجالت کشیده.

دیگه کارد میزدی خونم در نمی اومد دلم میخواست خرخرشو بجوم. پوفی کردمو به سمت مطب راه افتادم.





اوا

زیر چشمی به مهران نگاه کردم . با اخمی که رو صورتش بود گفت:رسیدیم!

اونم پیاده شد از تو پارکینگ پشت سرش راه افتادم.

میدونستم همچین ادمیه ولی نمیدونستم اینجور ادما خجالتم سرشون میشه . برام مهم نبود چی کار میکنه تا وقتی کاری به کار من نداشت منم مشکلی نداشتم اصلا زندگی خصوصی اون به من ربطی نداشت!به علاوه من یاد گرفته بودم پر رو باشم مظلوم بازی و این چیزا به دردمن نمیخورد اگه میخواستم ساده و مظلوم باشم کلاهم پس معرکه بود.

با هم سوار اسانسور شدیم! نگاهشو از من میدزدید.لبخندی زدم و رومو کردم اون طرف.

چند ثانیه بعد در باز شد گفت:بیا دنبالم

بازم دنبالش راه افتادم تا به یه در بزرگ چوبی رسیدیم یه طرف در روی یه تابلو نوشته بود دکتر مهران مجد متخصص داخلی. طرف دیگه هم نوشته بود دکتر گلسا علوی متخصص گوش و حلق و بینی!

کلیدو انداخت تو در گفتم:اون کیه؟

_:کی؟

من:گلسا علوی؟

وارد شد و گفت:درباره اون باید مفصل باهات حرف بزنم حالا فعلا بیا تو!

وارد شدیم رو به روم یه میز بزرگ بود دو طرفش دوتا در دیگه!به میز اشاره کرد و گفت:جات اینجاس!

کنار در صندلی چیده بودن کلی عکس پزشکی زده بودن به درو و دیوار یه گوشه هم یه ویترین بود توش چند تا لوح و کتاب گذاشته بودن یه طرفم انگار ابدار خونه بود!

رفتم سمت میز و گفتم:من عاشق کار پشت میزم!

بعد رفتم سمت صندلی و نشستم روش به اطراف نگاه کردم روی میز یه کامپیوتر بود که کنارش هم تلفن گذاشته بودن چند تا کشو با یه کمد کوچیک هم کنار میز بود . کنار صندلی یه قفسه کشویی بزرگ بود که روش یه گلدون خالی گذاشته بودن!

مهران گفت:خب بذار اول واست توضیح بدم که این جا چی کار میکنی.

نشست روی میز و گفت:تو اینجا منشی دو نفری من ....


romangram.com | @romangram_com