#دختری_که_من_باشم_پارت_51




_:اخه تو با دخترا چه کار دیگه ای میتونی داشته باشی؟



_:داری عصبانیم میکنی گفتم که کار دارم تو که نتونستی باید خودم یکی رو پیدا کنم



همون موقع گوشی مهران زنگ خود یه نگاه به گوشیش کدر و گفت:تا من اینو جواب میدم تو هم اومدی بیرون!



بعد رفت سمت در خروجی! قبلم شروع کرد به تند تند زدن!



امیر یه چند ثانیه صبر کرد صدای بسته شدن در که اومد اروم اروم اومد سمت راه رو گفت:اوا کوچولو!



اروم ارو رفتم سمت کمد. با صدای بلندی گفت:نترس بابا کاریت ندارم! باورکن من از مهران خیلی باحال ترم!بیا بیرون ببینمت این دختره کیه که از مهران تعهد نامه میگیره!



بعد شروع کرد به حرف خودش خندیدن!



رفتم تو کمد و چوبشو از جا در اوردم.



همون موقع یهو گفت:اها پیدات کردم!



دستم گذاشتم رو قلبم هنوز تو اتاق نیومده بود لابد رفته بود تو اتاق مهران! در کمدو اروم بستم و حالت اماده باش گرفتم که تا اومد سمت کمد با چون بزنم تو سرش.



یه در دیگه رو باز کرد و گفت:اینجایی؟



_:اخ اخ اخ تو حمومم که نیستی! پس تو دستشویی؟



تو دلم داشتم بهش فحش میدادم. یه دستمو محکم گرفته بودم رو دماغ و دهنم تا

صدای نفس های بلندم که نشونه ترس بود بیرون نره!



حس کردم در اتاق باز شد.

صدای امیر تو گوشم پیچید:اینجایی؟کجا قایم شدی؟پشت وسیله ها؟؟بیا بیرون عزیزم کاری باهات ندارم! فقط یه ب*و*س کوچولو


romangram.com | @romangram_com