#دختری_که_من_باشم_پارت_48

بعد دستشو دراز کرد جلوم باهاش دست دادم و گفتم:قولم قوله!

از جاش بلند شد و کش و قوسی به خودش داد یه دفعه جمع شد و گفت:ای ای.... ببین چی کار کردی با این دنده دیگه تکونم نمیشه خورد!

من:تقصیر خودت بود!

_:خیلی روت زیاده!خودم درستت میکنم!

چشمکی زد و گفت:خودم روتو کم میکنم!

خندیدم و گفتم:پیاده شو با هم بریم!

صداشو کلفت کرد و گفت:بخند عزیزم بخند...

من:گمشو اه! ادم فکر میکنه واقعا پسری....

خندید و گفت:من کجا باید بخوابم؟

من:اینجا دوتا اتاق بیشتر نداره یکیش پر از وسیلس یکیشم اتاقه منه!

سرشو تکون داد دوباره به همون حالت جدی که همیشه داشت برگشت و گفت:خب یه پتو و بالشت بده من میرم تو همون اتاقه میخوابم!

من:نه تو برو تو اتاقه من بخواب من اینجا میخوابم!

خندید و گفت:تو جایی غیر از روی تختت خوابت نمیبره!دوما یادت باشه محبت زیادی باعث میشه دیگران سوارت بشن!حالا به من یا هر کس دیگه ای .

لبخند زدم و گفتم:باشه!تو اتاق رخت خواب هست خودت هر چی خواستی بردار!

یه نگاه به ساعت پلاستیکی پسرونه ای که رو دستش بود کرد و گفت:خب دیگه من میرم بخوابم! مسواکمم که نیاوردم!فقط بیاد بگو اتاقه من کو؟

بردمش تو راهرو در اتاقی که تبدیل به انباری کرده بودمش رو باز کردم و گفتم:میتونی تو این شلوغی بخوابی؟

_:نمیخوام اینجا زندگی کنم که میخوام بخوابم!

یه نگاه به اطراف کرد و گفت:نیگا کن ببین چقد پول حروم میکنه!

نشست روی کاناپه قدیمی من و گفت:این که سالمه چرا انداختی این تو؟

من:خب دیگه کهنه شده!

یه دست کشید روشو گفت:لابد دیگه!

لبخندی تو صورتم پاشید و گفت:کلید اتاقو بده و دیگه شب به خیر!

کلید و انداختم طرفش رو هوا قاپیدش منم از اتاق اومدم بیرون!

رفتم تو اتاق رو تختم دراز کشیدم و شماره امیرو گرفتم.

من:الو؟

_:الو؟

من:سلام خوبی؟امیر میخوام یه دختر واسم جور کنی

_:چی شد؟ثمین باب میلت نبود؟

من:نه واسه خودم نمیخوام یکی رو میخوام که ارایشگری بلد باشه!

_:چی؟

من:نشنیدی مگه میگم ارایشگری....

romangram.com | @romangram_com