#دختری_که_من_باشم_پارت_43


من:مگه ندیدی چی گفت؟گفت اونجا نرو!

_:اینو گفت من بترسم!

من:به هر حال امشب اینجا میمونی!

صاف ایستاد و نگاهم کرد .

من:بیا برو من کاریت ندارم!

_:از کجا معلوم!

من:منو نگاه کن! من یه ادمم فهم و درک دارم نه حیوونم نه و*ح*ش*ی به کسی هم حمله نمیکنم!

ابروهاشو برد بالا و گفت:کاری که هفته پیش کردی اسمش چی بود؟!

حس بدی داشتم که نمیتونم جوابشو بدم اینجاست که قدرت مردونه به کار ادم میاد رفتم سمتش گوششو گرفتم و در حالی که میکشیدمش گفتم:کاریت ندارم سیبیلو! بیا بریم!

_:آی آی آی ای گوشمو کندی!

دستمو گرفته بود و چنگ میزد تا ولش کنم ولی چون ناخون نداشت چیزی حس نمیکردم کشیدم و بردمش تو خونه!

گوششو ول کردم .

دستشو گذاشت رو گوشش و گفت:و*ح*ش*ی!

رفت جلوی اینه ای که دم ورودی بود و گفت:ببین چه بلایی سر گوش نازنینم اورد!

زدم رو شونشو و همون طور که میرفتم سمت اشپز خونه گفتم:گوشتو هر چقد بکشن از این که بزرگ تر نمیشه!

هیچی نگفت رفتم سر یخچال و گفتم:سوسیس میخوری؟

اومد تو حال و سرشو به علامت مثبت تکون داد!

یه ذره نگاهش کردم نمیدونم چرا دیدم نسبت بهش با دخترای دیگه فرق داشت.نمیشد به عنوان یه دختر بهش نگاه کرد شاید به خاطر ظاهر پسرونش بود ولی به هر حال با این که باهاش احساس راحتی میکردم ولی هیچ کششی نسبت بهش احساس نمیکردم!

نشست روی مبل و گفت:سختت نیست تو خونه به این بزرگی زندگی میکنی؟

ماهیتابه رو گذاشتم رو گاز و گفتم:چطور؟

_:نمیترسی؟حوصلت سر نمیره؟اصلا وقت میکنی این همه جا رو تمیز کنی؟

من:مش رحیم تمیز میکنه کار من نیست!

_:پس تو چی کار میکنی؟فقط میخوری و میخوابی؟

من:این زبونت اخر کار دستت میده ها!

از جاش پاشد اومد اویزون اپن شد و گفت:پسرا باید پر رو باشن!

سوسیسایی که خورد کرده بودم ریختم تو ماهیتابه و گفتم:تو دختری!

_:فقط تو میدونی که من دخترم!

راست میگفت شونه هامو انداختم بالا!

کاپشنشو در اورد و گفت:میخوای جای کاری که واسم کردی هر روز بیام خونتو واست تمیز کنم؟

برگشتم سمتش و گفتم:نوچ!


romangram.com | @romangram_com