#دختر_ماه_پارت_92
مت:خب دیدی کجا بود ؟
_فقط تونستم اون راهرو رو ببینم دقیقا همینجاس ...
و به دیوار پشت سرمون دست کشیدم..
مت:پس کلید ورود به اونجا هم باید همینجا ها باشه بیا پیداش کنیم..
_باش...
بعد هم بلند شدیم و شروع کردیم به گشتن اون اطراف ....
هرچقدر گشتیم چیزی پیدا نکردیم...دیگه ناامید شدم...کنار دیوار سُر خوردم و نشستم...
_مت ولش کن دیگه نیست من که خسته شدم...
مت:منم خسته شدم...
مت روبروم وایستاد و گفت
مت:سوین پاشو بریم
_باش...
خواستم بلند شم که لباسم کشیده به چیزی و کمی پاره شد...
romangram.com | @romangram_com