#دختر_ماه_پارت_82


اون که منو نمیخواد...اون گفت بخاطر مسئولیتش عذاب وجدان داشته....

باور نداشتم کسیو دوس داشته باشم که اون منو نمیخواد....باورش خیلی سخت بود...

همیشه به خودم میگفتم که اگه عاشق بشم خودم سریع میرم به عشقم میگم که دوسش دارم و خلاص..

ولی الان که توو موقعیتش هستم؛واقعا نمیتونم...

نمیتونم برم به ساشا بگم که من دارم عاشقت میشم و بعد اونم با یه پوزخند مسخرم کنه..سخته برام..

به ماه خیره شدم...ماه امشب از همیشه پرنور تر و درخشان تر بود....

تو حداقل بهم بگو چیکار کنم....تو بگو راه درست فراموش کردن ساشا هس یا عاشق کردنش.....

الان که فکر میکنم دلم نمیخواد حتی اون یکی جفتم که راجبش حرف میزنن رو ببینم...روحم و جسمم ساشا رو میخوان...ولی کاش اونم منو میخواس...

___________________________________

دو روز بعد

توو این دو روز خیلی فکر کردم ...ولی به نتیجه ای نرسیدم پس بیخیالش شدم ...خدا اگه صلاح بدونه خودش عشق ساشا رو توو قلبم بیشتر میکنه اگه هم که نه این عشق کمرنگ میشه......

توو این دو روز همه به جز مت بامن سرسنگین بودن و زیاد باهام حرف نمیزدن....

حق داشتن من خیلی سر ساشا داد زدم و تقریبا پیش دوستامون خوردش کردم...

ساشا مثل بقیه ازم فراری نیست و فقط با دلخوری نگاه ام میکنه....خیلی دلم میخواد معذرت خواهی کنم تا مثل قبلا بشینم پیشش و ازش سئوال بپرسم و باهاش حرف بزنم،ولی بهترین راه برای لو ندادن احساسم دوری و بی محلی بود.....

romangram.com | @romangram_com