#دختر_ماه_پارت_72
به سمتش رفتم..
_سلام لیا
سرشو بالا اورد و تا منو دید لبخند پهنی رو لباش نشوند و با خوشرویی جواب داد
لیا:سلام عزیزم خوش اومدی
_مرسی..چخبرا
لیا:خبری نیس
_اومم لیا من زیاد وقت ندارم فقط اومدم اینجا کسیو ببینم..
لیا:کی؟
_رییس اینجا
لیا:رییس اینجا در حال حاضر منم عزیزم
_چیی؟!!!!راست میگی؟
لیا:اره چرا دروغ بگم اخه
_پس اقای سیمور چی؟
لیا:اقای سیمور پدر من بود
romangram.com | @romangram_com