#دختر_ماه_پارت_4


وارد حیاط دانشگاه شدم و با چشم هرچی دنبال این دختره منگول گشتم پیداش نکردم...هووووف خدا اینم دوسته ما داریم خو ولش کن خودش پیدا میشه هنوز 30مین تا شروع کلاس وقت بود رفتم رو یه نیمکت گوشه حیاط نشستم و زل زدم به این ادمای الکی خوش=/...والا خو الکی خوشن تو این وضعیت..

تو حال و هوای خودم بودم که درد بدی رو از بازوم حس کردم برگشتم ببینم کار کدوم احمقیه که بعللله پری خل و چل رو دیدم

بهش یه چشم غره رفتم و گفتم :کرم داری مگه!!

نیششو باز کرد وشروع کرد هرهر خندیدن حالا نمیدونم انگار جک گفتم براش...من میگم یه تختش کمه شما هی بگین نه

یدفعه مثل این دیوونه های به تمام معنا از خنده دست کشید و جدی شدو کله مبارکشو کرد تو گوشی ...ماشالله بچم جنی هم شده

هی خدا یه عقلی به این دختره بده اگه دلت خواس یه پولی هم به من...با پری راه افتادیم سمت کلاس که برام کم‌از جهنم نداره الان ازبس از این استاده بدم میاد وارد کلاس شدیم رفتیم ردیف دوم نشستیم استاد اومد و شروع کرد به وراجی و درس دادن

__________________________________

بعد دو ساعت تمام درس دادن از اون و نوشتن از ما بیچاره ها ،بالاخره رضایت داد و گفت خسته نباشید و از کلاس زد بیرون ،منم وسایلامو جمع کردم و همراه پری رفتیم بیرون که چشمم افتاد به یه عده دانشجو که همه یه جا جمع شده بودن ...از الهه یه دختره که یه سال ازمون بزرگتر بود و تقریبا میشناختمش پرسیدم اونجا چخبره؟!

گفت انگار دانشگاه یه بورسیه واسه بچه های معماری گذاشته .. 3نفر اول که بورسیه رو بگیرن واسه ادامه تحصیل میفرستنشون آمریکا.

واو چه باحال فک کنم این همون هیجانیه که دیشب دلم میخواست طی یه تصمیم کاملا آنی و بدون فکر دست پری و کشیدم رفتیم سمت ریاست دانشگاه و اسم دوتامونم واسه آزمونش نوشتم....



پامو که از دفتر گذاشتم بیرون تازه فهمیدم چه غلطی کردم من به زور همین درسای خودمو میخوندم حالا بورسیه رو باید چیکار کنم حالا اینا به کنار این گاو وحشی که کنارم وایستاده رو چیکار کنم اخه یکی نیس بگه دختر اسم خودتو نوشتی چرا پری روهم قاطی کردی...

برگشتم به پری نگاه کردم فقط منتظر یه پارچه قرمز بود تا بهم حمله کنه=/نیشمو براش باز کردم تا خواستم چیزی بگم پرید طرفم منم تا وضعیتو قرمزه آتیشی دیدم چهارتا پا قرض کردم و الفرار🏃🏻‍♀️

حالا من بدو،پری بدو...

romangram.com | @romangram_com