#دختر_ماه_پارت_3


_پاشو گمشو بیا اینجا

_خونه خالیه

_خاک تو سر بی حیات کنم من اصن نخواستم بیای

اینو گفتم و قطع کردم=/دختره بوووووق

نگاهی به ساعت کردم ساعت3شده بود برم حداقل یکم درس بخونم

حدود دوساعتی درس خوندم وکه نمیدونم چجوری خوابم برد..

بعد شام رفتم اتاقم دراز کشیدم و به سقف زل زده بودم عادت داشتم که همیشه قبل خواب با خدا حرف بزنم ..نمیدونم چرا ولی یدفعه دلم خواست که زندگیم عوض شه و هیجان داشته باشه خیلی یکنواخت شده بود این زندگی....بعد دعا کردن و ساعت کوک کردن واسه صبح خوابیدم ....

صبح ساعت 8با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی بعد انجام عملیات مربوطه رفتم صبحونه خوردم واومدم که آماده بشم برم کلاس..

یه مانتو مشکی تا یه وجب پایین تر از زانو پوشیدم و شلوار کتان مشکی مقنعه روهم سرم کردم و رفتم جلو آینه...عادت به ارایش نداشتم و فقط یه ریمل زدم

قیافم اونقدر خوشگل نیس که بگم بخاطر خوشگلی که دارم نیاز به ارایش ندارم نه اینجور نیس..قیافه ساده ای دارم چشمای مشکی تقریبا درشت بینی که به صورتم و میاد و لبای قلوه ای...

همه بهم میگن قیافم معمولی و بانمکه🤷🏻‍♀️میشه گفت تنها عضو جذاب صورتم چشام هس



حالا وللش از مامانم خدافظی کردم و رفتم سمت ایستگاه اتوبوس و راهی دانشگاه شدم ..



romangram.com | @romangram_com