#دختر_ماه_پارت_38
_آها خوبه واقعا نقشتون بد نبوده...راستی چرا اصلا خواستین که منو بیارین آمریکا..خب اینجور که شما میگین همون ایران امن تر بوده که؟؟!!!!!!
سامیار:چون که جاسوس های بالدازار توو ایران خیلی زیاد شده بود و ممکن بود خیلی زود پیدات کنن ...آوردیمت آمریکا چون اینجا فقط تنها ما نیستیم که میخوایم از تو مراقبت کنیم...خیلی ها هستن که نمیخوان دست بالدازار به تو برسه و دوست دارن..با کمک اونا محافظت از تو آسونتره..
رفتم توو فکر تقریبا جواب سئوالامو گرفته بودم و الان وقتش بود که جوابمو بهشون بگم....
صدامو صاف کردم و گفتم:
_بچه ها من ..
نتونستم ادامه بدم و رفتم توو فکر ینی واقعا تصمیم درستیه؟!!!!-_-
ساشا:سوین تو چی؟؟!!!
به خودم اومدم و اون فکرای مزاحم رو پس زدم ...من تصمیم خودمو گرفته بودم و ازش منصرف نمیشم...
_من هویت اصلیمو قبول کردم و میخوام با کمک شما پدرومادرمو نجات بدم ..
بچه ها چند ثانیه ساکت بودن و یدفعه همشون شروع کردن به جیغ و داد و خوشحالی ولی ساشا ساکت بود و خیره شده بود به من...
ساشا:بچه ها ساکت شین لطفا...سوین مطمئنی از تصمیمی که گرفتی؟
_آره مطمئنم
romangram.com | @romangram_com