#دختر_ماه_پارت_129


سامیار:اخه چرا...چرا اینکار رو کردی سوین...

نه انکار فایده نداشت پس واقعیت رو میگم

_سامیار باور کن اصلا خودم نفهمیدم دارم چیکار میکنم...به خودم که‌اومدم دیدم جسم بی جون اون پسر افتاده رو دستم...

سرمو انداختم پایین ...دوباره هجوم افکار ناراحت کننده و بیچارگی...

سامیار:سوین تو با کشتن یه فرد نیروی تاریکت رو فعال کردی

سرمو بالا اوردم و گفتم

_نیروی تاریک ینی چی؟؟

سامیار:یجور حسِ که اگه از الان کنترلش نکنی تبدیل به یه موجود بی رحم میشی که به بچه و کوچیک رحم نداره و فقط به فکر کشتنه...

با ترس به سامیار نگاه کرده و گفتم

_ولی من نمیخوام اینجوری بشم

سامیار:تو با کشتن یه فرد اون غریزه تاریکت رو بیدار کردی ولی از الان باید مواظب باشی و کنترلش کنی تا بیشتر از این پیش نره....همه الهه ها این نیروی تاریک رو دارن...اونایی که از نیروی تاریکشون استفاده کردن باور کن حتی به خانواده خودشونم رحم نکردن...

دیگه طاقت نیاوردم و از هجوم این همه مشکلات زدم زیر گریه...

عجب غلطی کردم ..حالا باید چیکار کنم خدااااا..

نشستم رو زمین و گریه کردم...

romangram.com | @romangram_com