#دختر_ماه_پارت_128


بعد این حرف غیب شد و دیگه اثری از اون موجود نفرت انگیز نبود...

بر گشتم چیزی بگم که دیدم اونا همه با ترس و نگرانی بهم نگاه میکنن...

ساشا یدفعه با اعصبانیت فریاد کشید

ساشا:سوین تو چیکار کردی؟؟؟؟؟

با تعجب بهش نگاه کردم

_من؟؟من کاری نکردم؟؟؟

ساشا یا عجز بهم نگاه کرد و گفت

ساشا:سوین تو نیروی تاریکت رو فعال کردی...چجور میگی که کاری نکردی ...



واقعا نمیفهمیدم که منظورش از نیروی تاریک چیه...

_ساشا نیروی تاریک چیه اخه...من با چه کاری فعالش کردم؟؟

ساشا با درموندگی بهم نگاه کرد و چیزی نگفت...سامیار اومد دستمو کشید و از بچه ها دور شدیم...

سامیار:سوین تو کسیو کشتی؟؟

با ترس و تعجب بهش نگاه کردم و خواستم انکار کنم که خودش گفت

romangram.com | @romangram_com