#دختر_ماه_پارت_123


مت:برو دستتو بزار رو اون و سعی کن ترمیمش کنی‌...

_چجوری؟

مت:این خیلی آسونه فقط دستتو بزار اونجا و تصور کن که اون درخت زیر دستت الان سالمه...

باشه ای گفتم و رفتم سمت درخت..همون کاری که مت گفت رو انجام دادم...

زیر پوستم قلقلکی حس کردم و بدنم خنک شد ...حس کردم نیرویی از وجودم بیرون اومد و ترمیم شدن درخت رو زیر دستم حس کردم....

لذت خاصی داشت ..چشمامو باز نکردم و با لبخند پهنی از اون حس خاص لذت بردم....



بعد چن ثانیه که حس کردم اون درخت ترمیم شد دستمو برداشتم و چشمامو باز کردم...

صدای دست زدن مایا و مت بلند شد ...برگشتم و لبخندی زدم بهشون..

مت:عالی بودی سوین..واقعا فک نمیکردم اینقدر زود بتونی نیروهات رو به دست بیاری و کنترل کنی...

_مرسی...مت کی قراره بریم؟؟

مت:شب میریم

_باش

رفتیم توو خونه و بعد خوردن ناهار رفتم توو اتاق تا یکم بخوابم..خسته بودم و جسم و روحم نیاز به استراحت داشت...

romangram.com | @romangram_com