#دختر_فوتبالیست_پارت_47


****

ساعت 12 بود و من از خودم حالم داشت بهم ميخورد.کسري خوابيده بودو من تو اون لحظه واقعا به يه حموم نياز داشتم.گوشيم رو برداشتم و اروم اروم رفتم تو محوطه و زنگ زدم به نسيم.

نسيم-کيه؟

من-سلام خانوم جان بيا همين ماهيانه ي ما رو بده

نسيم-شيرين بي شرف تويي؟

من-په نه په فکر کردي واقعا رفتگر محلتونه

نسيم-به جونه تو خواب بودم....جات خالي چنتا فحش ابدار هم نوشه جان کردي

من-نسيم الان حسش نيس بشورمت بذارمت کنار

نسيم-اااا بهنوش دهنت بو ميده کلت رو بکش کنار....مگه چي شده؟

من-ميخوام برم حموم

نسيم-خب برو

من-ميترسم اگه کسي ببينتم چي؟


romangram.com | @romangram_com