#دختر_فوتبالیست_پارت_35
من-جدي؟پس بذار باشه
موقعي که داش رو لبام کار ميکرد يه جوري بهشون خيره شده بود که انگاري بعد از کارش قراره بخورشون.وقتي کارش تموم شد تو اينه خودم رو نگاه کردم.واي خداي من شدم کپي شهاب.لبام دقيقا همون لبا بود.با اون ته ريش ينقدر صورتم جذاب شده بود که دوس داشتم واقعا پسر ميبودم.
من-مرسي.واقعا کارت عاليه
پسرخالش-خواهش ميکنم.کاري نکردم
بعد از کلي تشکر از خونه ي اون اومديم بيرون و رفتيم خونه ي بهنوش.هيچکي خونشون نبود.رفتم جلوي اينه و به خودم خيره شدم.موهام رو مدل شلوغ درس کرده بود.وووي که چقدر ناز شده بودم.
نسيم-لخت کن ببينم
من-چي؟نکنه راستي راستي فکر کردي من پسرم و حالا ميخواي بهم تجاوز کني؟
نسيم-تو که از خداته شب رو با من بگذروني
من-خدا به دور.خدا جون امروز رو با دوتا دختر دست نخورده به خير بگذرون
بچه ها اون نوار هايي رو که اسمشو رو هم نميدونم اوردن و پيچيدن دور بالا تنه ي من.داشتم خفه ميشدم.اصن نميشد نفس بکشي.لباس صورمه اي رو تنم کردم.با يه شلوار جين مشکي.تو اينه خودم رو نگاه کردم و سوتي کشيدم
من-از اولشم دافي بودم واسه خودم
نسيم-نخيرم.تو الان شکل شهاب شدي واسه همينم اينقدر جذاب شدي
romangram.com | @romangram_com