#دختر_فوتبالیست_پارت_33


اون-نسيم پيامکي بهم گفت

من-ميخوام يه شکلي بشم که هيچکس نفهمه دخترم

از جاش بلند شد و ازمون خواست بريم اتاق کارش.اتاق کارش دقيقا مثه يه ارايشگاه کاملا مجهز بود.ازم خواست بشينم و بچه ها هم بالاي سرم ايستادن و از تو اينه خيره شدن به من.

پسرخالش اومد روبروم ايستاد و به تک تک اجزاي صورتم نگاهي انداخت.

اون-موهات رو پسرانه ميزنم.يه ريش مصنوعي هم لازم داري....و....لبات خيلي ضايس....با رژ حل ميشه.

من-کي بيام؟

اون-يه روز قبل از اينکه ميخواي بري بيا تا امادت کنم

با بچه ها رفتيم لباس فروشي و دنبال لباس هايي ميگشتيم که برجستگي هام تو چشم نباشه.

چشمم افتاد به لباس صورمه اي که روش نوشته هاي انگليسي سفيد داشت.واقعا مناسب بود.به غير از اون چند دست لباس ديگه هم خريديم که خيلي ضايع نباشه.با 3 تا کفش فوتبالي.ساعت 1 شده بود واسه همين رفتيم يه پيتزا فروشي.

من-منکه حساب نميکنم.همين الان 200 هزار تومن سرفيدم

بهنوش-باشه من حساب ميکن

نسيم-اگه حتي اون لباس ها رو هم بپوشي اون بالاتنه ي گنده ي تو بازم ميزنه بيرون


romangram.com | @romangram_com