#دختر_بوکسور_پارت_94
_ معلومه
آرتا _ ولی امروز به من چیز دیگه ای رو ثابت کردی
_ به من چه که تو خیلی گنده ای من هیچوقت تو مبارزه شکست نخوردم
آرتا_ بهتره بری دوش بگیری بعد بیا تا در این مورد باهات حرف بزنم
همین دیگه هیچی نگفت و رفت منم با کلی جون کندن از رو زمین بلند شدم و به سمت در رفتم با کلی مکافات خودمو رسوندم به اتاقم و سریع خودمو پرت کردم توو وان
اولین چیز چندشی که سعی داشتم زودتر از دستش راحت بشم لباس یقه اسکیی بود که تو تنم چسپیده بود و کامل خیس بود مثل اینکه رفته باشم زیر دوش
با کلی دنگ و فنگ اون لباس چندش آور و در آوردم و پرت کردم تو سبد رخت چرکا به طرف وان رفتم و پریدم توش حدود نیم ساعتی حموم بودم و بعد از اینکه خستگیم در رفت سرحال از حموم زدم بیرون الان احساس بهتری داشتم
خودمو خشک کردم و سریع لباس زیرامو پوشیدم .یه شلوار یخی لوله تفنگی تنگ همراه یه تیشرت سفید آستین سه ربع برداشتم و پوشیدم موهامم خشک کردم و باز ریختم دورم
بخاطر اینکه حموم بودم لپام گل انداخته بود و پوستمم کلی شفاف شده بود خلاصه بدون آرایش یه جیگری شده بودم که دومی نداره قربون خود خودشیفتم برم من
مبایلمم ورداشتم و به سمت آشپزخونه رفتم .زشته بیریخته ی هرکول نبود .خب خدا رو شکر بعد از خوردن یه صبحونه ی مفصل داشتم به سمت اتاقم میرفتم که صداش و از پشت سرم شنیدم
اه لعنت به این شانس نمیزارن آدم استراحت کنه که
آرتا _ وانیا خانم بهتره بیای تو حال تا من مشکلاتتو بهت بگم
با حرسی که کاملا از صورتم پیدا بود از کنارش رد شدم و به سمت حال رفتم ولی بگم یه تنه ی خوشملم بهش زدم که خودم پرت شدم اونطرف اونم شونشو انداخت بالا و به سمت آشپزخونه رفت
_ پسره ی زشت بیریخت
romangram.com | @romangram_com