#دختر_بوکسور_پارت_93
ای جان این چه دستکشاش خوشمله منم میخوام .مال من با این فرق میکرد این دستکشاش پنجه نداشت ولی مال من عادی بود دستمو گذاشتم تو دستش که با یه حرکت بلندم کرد
خودش یه قدم عقب رفت و ریلکس وایساد زل زده بود بهم
_ ها چیه خوشکل ندیدی ؟
آرتا _ چرا دیدم جلو آینه
_ ایش خودپسند
آرتا _ خوشکلی و دردسر . بحث رو نپیچون حمله کن
با هزار بدبختی و دنگ و فنگ گارد گرفتم ولی خدا میدونه که تو دلم چقدر از ضربه هایی که ممکن بود از طرفش بخورم میترسیدم
اومدم حمله کنم که دوباره صداش بلند شد
آرتا _ وانیا آروم و ریلکس باش قرار نیست که زیر دست من بمیری ..فکر کن تو میدان مسابقه هستی فقط فکر برد باش همین
با هزار سختی یه بار دیگم باهاش مبارزه کردم و دوباره چند ضربه خوردم که کتف و کلیم و قسمتی از رون پام از درد زیاد داشت منو به کشتن میداد . بعد از مبارزه مجبورم کرد که به مدت یه دقیقه با کیسه بکس کار کنم .باید ضربه های چپ و راست سرعتی رو پیاده میکردم .( ضربه جوری هست که با شدت و سرعت تمام مشتهای چپ و راست طوری به کیسه بوکس وارد می شود که کیسه بوکس فرصت به عقب برگشتن را نداشته باشد و این ضربات باید با حد اکثر توان فرد زده شود ) که کلی پدرمو درآورد دیگه همین که گفت واسه امروز بسه عین یه جنازه افتادم رو زمین
اونم بدون اینکه به من نگاهی بندازه رفت سمت در لحظه ی آخر صداشو شنیدم که خطاب به من گفت
آرتا _ برو یه دوش بگیر بعد بیا صبحونتو بخور تا جون بگیری همون موقع هم من اشکالاتو بهت میگم
_ فکر نمیکنم منی که این ورزش رو به طور حرفه ای شروع کردم اشکالی داشته باشم
آرتا _ به طور حرفه ای ؟
romangram.com | @romangram_com