#دختر_بوکسور_پارت_86
_ من با تو هیج جا نمیام ...تمرین امروزم تموم شده
آرتا _ من تمرینی ندیدم که تموم شده باشه پس یا میای یا مجبورم به زور ببرمت
_ گزینه ی سه نداره ؟
آرتا _ نخیر زود باش
بعد هم دست به سینه به دیوار کنار در تکیه داد .من نفهمیدم این کی رفت اونجا ..عجب بیشعوریه همش بلده از زور بازوش استفاده کنه .حیف که میترسم ملات شه وگرنه حالشو میگرفتم
وجدان _ نه که زورت میرسید
_ برو بابا باز تو پیدات شد
وجدان _ تا کور شود هر انکه نتوان دید
جوابشو ندادم تا بره گم شه ..سشوار و برداشتم و موهامو خشک کردم بعد از ربع ساعت که کل موهام خشک شد یه کش برداشتم و همه موهامو محکم دم اسبی بستم بالای سرم برگشتم سمتش که دیدم داره خیره خیره نگام میکنه ای پرو معلوم نیست که داره کجا سیر میکنه
رو به روش دست به سینه وایسادم تا ببینم کی میخاد تموم کنه که نه انگار نه انگار مثل اینکه کامل تو هپروته
_ اگه زیارتت تموم شد بریم
آرتا _..................
نه انگار زیادی غرقه باید نجاتش بدم . با دستم یکی محکم زدم تو سینش که دست خودم ملات شد
_ آخ سینه نیست که بتونه ..آخ وای
romangram.com | @romangram_com