#دختر_بوکسور_پارت_57
ولی دریغ از اینکه همین اشتباه منو به سمت سرنوشتی که در پیش بود با شدت بیشتری هل داد
آرتا
تو اتاق با اعصابی داغون داشتم قدم میزدم .حتی فکرشم نمیکردم وندادی که اینهمه شوخ هست بخاد اینطوری عکسالعمل نشون بده واسه منی که مردم اشکالی نداشت ولی اون دختر .. دلم به حالش میسوخت .تقصیر منم بود اگه وقتی که ونداد داشت میرفت بیرون میتونستم خودمو کنترل کنم .
اگه همون موقع به حرف دلم گوش نمیکردم الان این اتفاق نمی افتاد .
چی میگی آرتا تقصیر خودش بود اگه موقع ر*ق*ص اینهمه اشوه نمیومد عمرا اگه نگاش میکردم .ولی خودمم میدونستم که اینا همش یه تلقینه از همون موقع تصادف که دیدمش جذبش شدم نمیگم که عاشق و شیداشم نه ولی منو به سمت خودش میکشه
با باز شدن در اتاق و برخورد محکمش به سمت در برگشتم و با چهره ی عصبی ونداد رو به رو شدم .دلم نمیخواست چیزی بگم تا بیشتر تحریکش کنم پس تصمیم گرفتم که سکوت کنم و منتظر شم ببینم چیکار میخواد بکنه خودمم میدونستم که ونداد بیشتر از هر کسی رو خواهرش حساسه اینو همیشه بهم میگفت
این علاقشو درک میکردم اگه منم خواهر نازی مثل اون داشتم ضمیر ناخوداگاهم بهم تشر زد کجای اون نازه ؟ ولی واقعا دختر نازی بود خودمم میدونستم که فقط بخاطر لجبازی و زبون درازیشه که باهاش اینطوریم
حواسمو دادم به وندادکه داشت با عصبانیت به طرفم میومد همین که بهم رسید با هر دو دستش یقمو گرفت و حلم داد به سمت دیوار بخاطر این کار یهوییش نتونستم مقاومت کنم و بخاطر همین به سمت دیوار پرت شدم بعد از این کارش از لای دندونای بهم چسپیدش شروع کرد به حرف زدن
از طرز حرف زدنش کاملا پیدا بود که خیلی داره خودشو کنترل میکنه
ونداد _ چطور تونستی آرتا ؟ چطور ؟ اینه رسم برادری ؟ اینطوری میخاستی جبران کنی ؟ با لاس زدن با خواهرم ؟ کسی که حتی اگه سرمم بره حاضر نیستم واسه دقیقه ای حتی تو بغل بابا ببینمش
فقط با سکوت نگاش میکردم حقو بهش میدادم اونم از این موضوع اطلاع نداشت همونطور که چند سال پیش خودمم اطلاع نداشتم
ونداد _نمیخوای حرفی بزنی ؟ خب فکر نکنم حرفی واسه گفتن باشه .نه ؟؟این همه سال مثل برادر نداشتم از هیچ کمکی ازت دریغ نکردم ولی نتیجش چی شد ؟ که برم تو حیاط و از غفلت من سؤاستفاده بشه ؟ بشه لاس زدن با خواهرم ؟
بعد یقمو ول کرد و رفت نشست رو تخت با هر دو دستش سرشو محکم گرفت و زیر لب زمزمه کرد
ونداد _ قبول دارم که تند رفتم اون هنوز بچست و امکان اشتباه براش زیاده ولی دست خودم نبود .هم عذاب وجدان دارم از سیلی که بهش زدم و هم حقو میدم به خودم
romangram.com | @romangram_com