#دختر_بوکسور_پارت_54
هیچ کسی قدرتو مثل من نمیدونه
تا آخر آهنگ همینطور سرش تو گردنم بود و داشت باهام میر*ق*صید همین که آهنگ تموم شد یه ب*و*سه ریز زد به گردنم و صداش تو گوشم باعث شد اعصابم به کل داغون شه ..
آرتا _ خانم ریزه میزه ..بهت توسیه میکنم دفعه ی آخرت باشه که یه همچین فکری به مغز پوکت خطور میکنه چون دفعه ی بعد بهت قول نمیدم بلایی سرت نیارم .حواست باشه کیو واسه بازی انتخاب میکنی گربه کوچولو
بعد هم بهم نگاه کرد و یه پوزخند زد
چشام داشت از تعجب از کاسه در میومد این چه پرو بود وایسا الان حالیت میکنم تا اومدم جوابشو بدم با صدای دست زدن یه نفر باعث
شد از هم حدا شیم و برگردیم به اون سمت ..
همین که برگشتم رنگ از صورتم پرید . خدای من به کل وندی رو یادم رفته بود امیدوارم که از اولش مارو به اون صورت ندیده باشه وگرنه خون به راه میندازه
درسته که همیشه از غیرت داداشم خوشم میومد و برام عزیزتر میشد ولی ایندفعه قبول دارم که اشتباه خود خرمم بود
راستش خونواده ی من به این چیزا زیاد گیر نمیدن یعنی اینکه به قول بچه ها فکرشون بازه .برای مثال اگه بابا یا مامان الان اینجا بودن بهم چیزی نمیگفتن که چرا با این زشته ر*ق*صیدم . یا به طرز لباس پوشیدن و .. کاری باهام ندارن این اخلاقشون به پدرجون و مادرجون رفته البته مال بابام
ولی به جای اونا همش از طرف وندی داداشم جبران میشه درسته بهم چیزی نمیگه که چطور بپوشم یا بگردم ولی وقتی بحث این چیزا پیش بیاد خون راه میندازه
الانم فکر کنم با گچ دیوار هیچ تفاوتی ندارم .یعنی کامل سفید شدم رفت از ترس زیاد پاهام به ویبره افتاده بود . تا الان که داشتم به این چیزا فکر میکردم اصلا حواسم به وندی نبود که داشت آروم آروم دست میزد و میومد جلو
از صورت خونسردش هیچی پیدا نبود و این باعث میشد که ترسم بیشتر بشه . هر چی نزدیکتر میشد از حالت سردی که به قیافش گرفته بود بیشتر میترسیدم. تا حالا یه همچین برخوردی باهام نداشت و این منو نگران میکرد
داشتم قیافه ی وندی رو واسه خودم تجسس میکردم که صدای زیر لبیه ی این زشته رفت رو اعصابم و باعث شد که فوضولیم بد جوری تحریک بشه
آرتا _ پووف خدا به دادم برسه . حالا باید واسه اینم باید بگم که حقمه ؟
romangram.com | @romangram_com