#دختر_بوکسور_پارت_49
با انگشت اشاره دوتا ضربه آروم زد تو سرم
اینو بدون که دوست دارم من دیوونه
حالا همون کارو رو قلب خودش تکرار کرد
هیچ کسی قدرتو مثل من نمیدونه
حالا نوبت من بود که نشونشون بدم میتونم خیلی خوب بخونم .هر دو تا دستمو فرو کردم تو موهام موهامو بردم بالا. زل زدم تو چشای تنها برادر خولم و شروع کردم به خوندن
دیوونه اگه بری دیگه دلخوشی برام نمیمونه
اینو بدون که دوست دارم من دیوونه
به این قسمت که رسید پشتمو کردم بهش و شروع کردم به چپ و راست بدنمو حرکت دادن و با ناز آخرین بیتشم خوندم مطمعنا هر دو تاشون چشاشون زده بود بیرون تا حالا تو عمرم اینطوری ناز و ادا نیومده بودم که جلو اینا اومدم
هیچ کسی قدرتو مثل من نمیدونه
نوبت وندی بود که بخونه پس تصمیم گرفتم که برگردم به سمتش.برگشتم به عقب خدای من این آرتا بود که پشت من وایساده بود به جای وندی . حرکاتی رو که میرفت واقعا داشت قشنگ انجام میداد با چشم دنبال وندی گشتم که دیدم آقا گوشی به دست داره میره سمت حیاط
کل این فکر کردنم حتی یه ثانیه هم طول نکشید سریع به خودم اومدم و با ناز بیشتری ر*ق*صیدم که چشاش گرد شد ولی -خیلی زود به خودش اومد و با دستاش کمرمو گرفت و منو کشید سمت خودش هر دو دستمو به حالت قائم گذاشتم رو سینش تا زیاد بهش نچسپم ولی زور من کجا و این غولتشن کجا تنها مرز بینمون اون لباسامون بود کامل از گردن به پائین بهش چسپیده بودم
کل این اتفاقات تو 5 ثانیه افتاد تو چشای جذابش نگاه میکردم که با خوندنش به خودم اومدم خدای من صداش حتی از وندی و خود آرمین هم خیلی سر تر بود
آرتا _
من دوست دارم حتی قر زدناتو
romangram.com | @romangram_com