#دختر_بوکسور_پارت_39
با یه قیافه ی حق به جانب نگام کرد و یکی از ابروهاشو داد بالا
وندی _ چیه فسقلیه من ؟ باز چی میخوای ؟
_ حیف که لازمت دارم وگرنه نشوت میدادم که کی فسقلیه
وندی _ باشه حالا بگو چی میخواستی
_ وندی جونم امشب پیش من میخوابی داداشیی
وندی _ عزیز دلم آرتا بیرونه زشته
_ اه اصلا اون اینجا چیکار میکنه خب اونم میره میخوابه دیگه
وند _ اینکه اون اینجا چیکار میکنه و فردا میفهمی اما در مورد اینکه پیشت بمونم تا وقتی که بخوابی باشه ولی بعد که خوابت برد میرم
باشه
با یه قیافه ی مظلوم کلمو تکون دادم از رو تخت بلند شدم تا لباسامو عوض کنم . شلوارم پام بود ولی مانتوم و روسریم نبود
یه شلوارک تا سر زانوم و یه تاب یقه گرد آستین کوتاه برداشتم و رفتم تو حموم بعد از عوض کردن لباسم رفتم جو آینه و کش موهامو باز
کردم هر دو دستمو بردم لا موهامو تکونش دادم از تو آینه متوجه وندی شدم که بهم خیره شده و یه لبخند رو لبشه
_ چیه تا حالا فرشته ندیدی ؟
وندی _ چرا دیدم ولی به این خوشکلی نه .. وانیا قول بده هیچوقت موهاتو کوتاه نکنی
romangram.com | @romangram_com