#دختر_بوکسور_پارت_36

وای نکنه منو گروگان گرفتن ...حالا چه خاکی تو سرم بریزم

چچلللللپپپپپ .. با کشیده ی محکمی که به سمت راست صورتم خورد باعث شد چشام عین قورباغه باز بشه. که یه جفت چشم خاکستری با رگه های ابی پرنگ جلوم دیدم اااا چقده این تیله ها کپیه چشای منه

ای جان چقدر این چشما خوشکله عزیزم به بالای چشاش نگاه کردم چه ابروهای کشیده ی خوشکلی داری تو ووو

صورت کشیده با یه ته ریش خوشکل ای جان این چقدر شبیه وندیه خودمه

من که هنوز تو منگی بودم نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم یکی از دستامو بلند کردم و گذاشتم رو صورت این هوریه

_ وای چقدر این ازرائیل خوشکله . خدا اگه میدونستم میخوای منو با این هوری ببری خو زودتر درخواست میدادم ای جان ولی خیلی مثل وندی هستیا

هواسم به دهن هوریه جمع شد که داشت تکون تکون میخورد ولی صدایی ازش نمیومد

_ چی میگی تو نکنه هوری لال هستی اگه لالی برو کنار بزا باد بیاد ولی نه حیفی کجا بری .. عجب جیگری هستیا

یهو صداها واضح شد و کم کم فهمیدم کجا هستم دوباره یاد یه مدت قبل افتادم قلبم وایساد . یه صدای آشنا داشت با نگرانی باهام ور میزد

وندی _ عزیزم وانیا جان .چت شده ؟ تو چرا اینطوری میکنی ؟ بلند شو ببینم ..هوری کیه .. پاشو

بعد هم تند تند با دستاش منو تکون داد

یه نگاه دقیق به صورتش انداختم و الان تازه شناختمش ..ای خاک دو پهلو همراه پشکل تو سرم کنن این که وندیه خودمه . نیشم تا بناگوش باز شد یعنی وندی منو نجات داده بابا فدا کار .. بابا جنتل من .. بابا ورزشکار

با نیش تا بناگوش باز شده شروع کردم به حرف زدن اون بد بخت هم با دهن باز به من زل زده بود ..فکرکنم از خوشحالیه زیاد بود آره حتما همین بود

دهنم جنبید تا حرف بزنم ولی از صدای عصبه ی ونداد یه لحظه مو به تنم سیخ شد واقعا صداش ترسناک بود


romangram.com | @romangram_com