#دختر_آبشار_پارت_94
بعدم نگاه مضطرب شو به اریک دوخت .
دانای کل
همه به دهان اریک چشم دوخته بودن .
اریک:- خب ... بازمانده کسی نیست جز
نفس های همه در سینه شان حبس شده بود
اریک:- جز المیرا ...ولی
سارینا:- اه بگین دیگه ولی چی ؟
اریک:- یک نفر دیگه هم هست که شک دارم اون هم بازمانده باشه
سارینا:- ولی این امکان نداره بازمانده یک نفره
دانای کل
اریک :- منم به همین فکر میکنم این امکان نداره .
ارتام:- نفر دوم کیه؟
اریک :- خانوم نیوشا ملکه خوناشام ها .
نیوشا
با اون حرفش چشمام از حدقه زد بیرون 0_o
من ! بازمانده؟ سلطنت ابشار
romangram.com | @romangram_com