#دختر_آبشار_پارت_95
من:- ولی چطوری من که خوناشام هستم
اریک:- پس این شباهت شما به پادشاه ابشار و اون برق چشماتون چی ؟
من:- کدوم برق ؟
اریک:- من یه جادوگرم میتونم حس کنم که یه جادویی قیافه اصلی تونو تغییر
داده من الان قیافه فعلی تونو نمیبینم قیافه اصلی تونو میبینم .
میشه قیافه اصلیمو واسم بیاری ؟ میخوام ببینم .
اریک :- بسیار خب.
چشمامو بستم وقتی باز کردم احساس کردم همه با تعجب نگام میکنم یه اینه کوچیک
از توی کیف دستیم در اوردم و خودمو نگاه کردم خدای من این کیه
موهام ابی شده بود قیافم به کل تغییر کرده بود
اریک:- تنها راه فهمیدن اینکه کدوم از اونها بازمانده ی اصلی گشتن توی خاطراتشونه .
یهو اوا منفجر شد :- چی داری میگید ؟ این کار خیلی خطرناکی حتی ممکنه جونشونو
از دست بدن یا فراموشی بگیرن و هرگز حافظشونو بدست نیارن!
با شنیدن این حرف اب دهنمو به زور قورت دادم و با ترس به اریک نگاه کردم .
نیوشا
من:- چه فرقی داره که کی بازمانده باشه .
romangram.com | @romangram_com