#دختر_آبشار_پارت_91

دختر بود و بال داشت بعدی انگار یه دختر عادی بود ولی با کاری که کرد چشام گرد شد

با دستش خاک و گرفت و مثل صندلی درست کرد و روش نشست

بعد از چند دقیقه در باز شد و ما نفر اخر از همه بودیم که به داخل میرفتیم نگاهم روی

کسی که روی صندلی سلطنتی بود میخ شد و سر جام وایستادم .

زیر لب گفتم :- نیوشا

نیوشا

بدون توجه به بقیه از جایگاهم پایین اومدم و به سمت المیرا رفتم و محکم اونو بغل

کردم یکم بعد اونم مثل من محکم بغلم کرد

از بغلش اومدم بیرون و صورتشو توی دستم گرفتم .

من:- خوبی ؟ تا الان کجا بودی نمیگی من مردم و زنده شدم؟

المیرا:- من چیکار کنم راستی قضیه چیه ؟این لباسا ؟

من:- تو هم به من یه توضیح بدهکاری !

بعدم با سر به پسر بغل دستش اشاره کردم

من:- خب بریم سر جلسه

نیوشا

روی صندلیم میشنم و میگم:- لطفا خودتون رو معرفی کنید .


romangram.com | @romangram_com