#دختر_آبشار_پارت_86

بشه و بعد میپرم .

مرد:- صدای چی بود!

یا خدا کجا قایم بشم مجبورم بزنم توی سرش و با ملاقه میزنم تو سرش

بعدم غذا رو مخلوط میکنم و یه جا قایم میشم بعد از یک ساعت کل نگهبانا

خواب الود بودن و بیهوش بدو بدو رفتم توی زندان و به زندان بان نگاه کردم

بیهوش بود عالی شد دسته کلیدشو از جیبش در میارم و دنبال سلولی

میگردم که حضرت اقا توش باشه و بالاخره بعد از تلاش فراوان پیداش میکنم

اینجا رو حضرت اقا گرفته خوابیده درو با کلید باز میکنم و میرم داخل و با پام

یدونه میزنم تو کمرش

ارتین:- ایییی این دیگه کدوم خریه

اون به من گفت خر

من:- هوی جلبک خر خودتی در ضمن اون هیکلتو تکون بده وگرنه نمیتونی از اینجا بری

بیرون بعدم زیر لب گفتم میمون .

ارتین:- شنیدما

من:- منم گفتم بشنوی

بعدم از سلولش بیرون رفتم و راهمو به سمت خروجی کج کردم ...


romangram.com | @romangram_com