#دختر_آبشار_پارت_80

و به یاد میاورد

اری این ان دختر ...

با صدای فریاد دختر نگاهش را از او میگیرد و به ان کسی که بخاطرش ان طور

التماس میکند نگاه کرد باید کمکش میکرد ...

ناگاه همه متعجب به شیری که جلوی بقیه را گرفته تا نگذارد اسیبی به ان پسر

برسد ! بقیه شیر ها عصبانی میشوند و جنگی خونین راه میوفتد و اما چه کسی

برنده است ؟

ارتین به شیر ی نگاه میکند که ناجی اش بود ولی حال بر روی زمین افتاده و بیهوش

است !

دیگر چه کسی میخواهد او را نجات دهد .

با پریدن شیری بر روی ارتین ؛ نیوشا چنان جیغی میکشد که حتی ادماهایی که در ان جا

حضور داشتند گوش هایشان را گرفتند و شیر ها همه مثل مسخ شده ها به ان دختر

نگاه میکردند حال دلیل کمک ان شیر را میفهمند ...

چرا که او دختر ملکه ست ...

المیرا

با کاری که کرد چشمام گرد شد


romangram.com | @romangram_com