#دختر_آبشار_پارت_61

ملکه دستپاچه جواب داد:- ه...هیچی

ملکه

اه لعنتی .

من:- مریم؟

مریم:- بله بانو .

من:- برو به سمیر بگو بیاد اینجا خیلی زود

چشمی گفت و رفت

چجوری بهش بگم

چجوری بهت بگم نیوشا که من

با صدای در قطره اشکی رو که اومده بود پایین رو پاک کردم و به سمت در

برگشتم

سمیر:- کاری داشتید بانو

من:- اره

و همه چی رو گفتم هر لحظه اخمش بیشتر تو هم میرفت

سمیر:- خودم همه کارا رو انجام میدم بانو .

المیرا


romangram.com | @romangram_com