#دختر_آبشار_پارت_60

گلم منم با کمال میل به حرفش گوش دادم و خودمو پرت کردم روی تخت ...

با احساس اینکه کسی دستمو گرفته چشامو باز کردم و در کمال تعجب ملکه رو

دیدم .

ملکه:- بیدارت کردم گلم؟

من:- اره

به وضوح جا خوردنشو دیدم حتما فکر میکرد الان میگم نه گلم این چه حرفیه

ملکه:- خب میخواستم یه چیزی بپرسم ؟

من:- بپرسید!

ملکه:- میشه بگی اسم دوستات چیه؟

من:- ارتین ،سایه

ملکه:- سایه؟

من:- چیزی شده

ملکه:- تو چه چیزایی در مورد گذشته و امپراطوری هاش میدونی همین الان بگو.

منم هر چیزی رو که سایه تعریف کرده بود گفتم

ملکه:- حدس میزدم .

من:- چیو


romangram.com | @romangram_com