#دختر_آبشار_پارت_51

مثل وحشیا افتادم به جون توتا داشتم بیستمیشو توی دهنم بزور جا میکردم که

سایه گفت:- اونا سمی هستن نخورشون

منم هر چی خوردمو و نخوردم تف کردم بیرون

المیرا

من:- چرا اینجوری نگام میکنی؟

ارسام:- حیف تو که با اون ازدواج کردی نوچ نوچ ... واقعا حیف چون اگه زنش

نبودی مجبور نبودم بکشمت

من:- ب ... بکشی؟

ارسام:- اره

بعدم از جیبش یه اسلحه در اورد و گرفت سمتم

نیوشا

انقدر تف کردم که اب دهنم خشک شد

سایه:- ببین اون توتا توهم زاست ممکنه فکر کنی که یه نفر دنبالمونه یه یه نفرو

دیدی ولی اینا توهمه خب ؟

من:- باشه

همینطور که داشتیم راه میرفتیم منم درختا رو نگاه میکردم که احساس کردم کسی داره


romangram.com | @romangram_com