#دختر_آبشار_پارت_4

من:- خوب باشه چرا میزنی ؟ بچه که زدن نداره اصن من میلم ( اصلا من میرم)

دکی اومدیم خودمون رو واسش لوس کنیم خانم خانوما به روی مبارک هم نیاورد ، داشتم

دو لپی غذا میخوردم که چشم خورد به لبه ی پنجره ، یه کبوترداشت بر و بر منو نگاه

میکرد ! رد نگاهشو گرفتم رسیدم به لقمه ی توی دستم یه تیکه ی کوچیک کندم انداختم

جلوش ،اول نگاهم کرد بعد تیکه نون رو گرفت و رفت .تو فاز خودم بودم و داشتم اهنگ

میخوندم دیدم دوباره اون کبوتره اومد یه تیکه دیگه انداختم اومد گرفت و دوباره

رفت ؛ ولش اها حالا تکون بده إإ تکون بده چشام رو که باز کردم باز اون کبوتره إإ چه

رویی داره ، ایندفعه دیگه بهت نمیدم کور خوندی رفتم لبه ی پنجره و گفتم:- هوش هو

پیشت برو

اونم سریع پرواز کردو رفت اما کاش این دستم میشکستو این کارو نمیکردم

ارتین ( چند روز قبل )

داشت صورتشو میاورد نزدیک تر که یکدفعه

یه فکری به سرم زد !

من:- ایلین .

ایلین:- جانم!

من:- دقیقا این چیه رو شونت؟!


romangram.com | @romangram_com