#دختر_آبشار_پارت_23
کردم ولی
چطور ممکنه؟ ارتین نبود! وقتی برگشتم که برم با یه جفت چشم مواجه شدم
و از ته دلم یه جیغ محشر کشیدم و بیهوش شدم
اینجا دیگه کجاست وای چه خوشمله یه درخت بزرگ که گلبرگای صورتی داشت
و باد اون ها رو تکون میداد و اون ها میریختن روی سرت زمین به خاطر
ریختن گلبرگا صورتی بود
ارتین
اخ چقدر سرم درد میکنه !من کجام ؟ اینجا چرا اینقدر تنگه دارم خفه میشم
فکر کنم توی کمد باشم ! با پام به در کمد ضربه زدم و بازش کردم و از تو کمد در
اومدم اوفیش داشتم خفه میشدم یکم که فکر کردم همه چی یادم اومد
باید ببینم کی این بلا رو سرم اورده حتما هم مجرم دوباره به محل جرم
برمیگرده یه فکری دارم !با فکر شیطانی خودم خندم گرفت
رفتم در کمدو مثل اولش بستمو یه جا قایم شدم یکم که گذشت یه ادم با یه
بارونی صورتی اومد بی شک دختره در کمدو باز کرد وقتی منو ندید به
وضوح جا خوردنشو دیدم اروم از پشت بهش نزدیک شدم و وقتی برگشت
تا منو دید یه جیغ بنفش مایل به قرمز کشید و بیهوش شد.
romangram.com | @romangram_com