#دیر_آمدی_نیمه_عاشق_ترم_را_باد_برد_پارت_85
خودمو اماده کردم که بهش بتوپمو مثل برنامه هایه مستند یه حمله اساسی کنم و بپرم روشو کله شو بکنم ولی یهو گفت
-میدونستی وقتی عصبانی میشی چقد خوشکل میشی؟
مثل بادکنک بادم خالی شد. همه عصبانیتم رفت. همونجوری که میخندید ادامه داد.
-خب حالا بگو چه خطایی از من سر زده ای بانو
به پشتی صندلی تکیه دادم و هیچی نگفتم.
-اسرا...... بگو دیگه
-خب ..... خب من اومدم تا بهت کمک کنم اگه وجودمم لازم نیست تعارف نکن بگو
-چرا اینجوری فکر میکنی؟
-خب دوستت اینجاست.... تازه کلیم کار بلده و.....و خب یه جوری رفتار میکنی انگار من اصلا اینجا نیستم.
-راست میگی ببخشید حق با توه.... انقد عجله داشتمو نگران نتیجه کارم بودم تورو یادم رفت.
بعضی وقتا ادم دوست داره طرفش اشتباشو قبول نکنه که دعوا کنه درست اون وقتایی که حس میکنی هیچی جز دعوا ارومت نمیکنه میخواستم یه بهونه دیگه واسه جدال پیدا کنم گفتم
-تازه همیشه هم اخم میکنی ادم میترسه
اروم خندید وقتی دید مثل میر غضب نگاش میکنم خندشو خورد.
-اخم من برای تو نیست کوچولو. تو نترس اخمم واسه این بود دوستم حساب کار بیاد دستشو زیاد خودمونی نشه
به فکر فرو رفتم و کلا یادم رفت میخواستم دعوا کنم
-خب بشه من چیکار دارم به اقای ریش
چشماشو درشت کردو حرفمو تکرار کرد. بعدم بلند بلند شروع کرد به خندیدن.
-میدونی این الان مده؟
-اره
-خوشت نمیاد؟
صورتمو مثل وقتاییکه از یه چیزی چندشم میشه جمع کردمو گفتم
-این دیگه خیلی زیاده روی کرده اصلا صورتش معلوم نیست.
دستشو رو صورتش کشید
-به من میاد به نظرت؟
نگاش کردم. مثل وقتایی که برای نماز وایمیستن دستاشو جلو شکمش رو هم گذاشت. سرشم به طرفین میچرخوند که من خوب ببینمش
-امم میاد
-یعنی ریش بزارم؟
romangram.com | @romangram_com