#دیر_آمدی_نیمه_عاشق_ترم_را_باد_برد_پارت_70
-ممنون از پیشنهادت ولی تو نمیتونی؟
-چرا؟
-اونقدری که باید بهت تذکر بدمو استرس داشته باشم که خراب نکنی خودم انجام بدم بهتره.
به حالت قهر رومو برگردوندم.
-خیلیم دلت بخواد
خندید.
-از اینکه قابل دونستی کمکم کنی ممنونم ولی واقعا کار تو نیست.
-باشه
روشو برگردوند طرف من.
خب شاید بتونی نقطه هایی که برات مشخص میکنمو به هم وصل کنی با خط کش.
-اینجوری کمکت کردم یا فقط میخوای یه کار داده باشی دستم ناراحت نشم
-چرا باید ناراحتیه تو برام مهم باشه.
سرمو کاملا به سمتش برگردوندم.
-چون تو کافی شاپ زدی پسر مردمو منهدم کردی چون فقط بهش گفتم دستمو ول کنه و اون اینکارو نکرد. شایدم میخواست با تاخیر اینکارو بکنه.
بیخیال سرشو برگردوند و گفت
-فقط عصبانی بودمو بهونه گیر اوردم. فکر نکن بخاطر تو بودا. هر دختر دیگه ای جای تو بود همین کارو میکردم.
-اها تو بازمانده شاگردایه بهروز وثوقی؟
-پس چی..... فکر کردی بخاطر تو این کارو کردم؟ خوشکلم نیستی اخه این همه اعتماد به سقفو از کجا اوردی؟
چشامو درشت کردمو به نیم رخش زل زدم.
یعنی اگه نمیزدمش میمردم میفهمین میمردم.........؟!!!
دستمو مشت کردمو زدم رو شکمش.
صدایه ناله شو شنیدم. تو خودش جمع شد.
-اخ دیوونه بخاطر تو کلی کتک خوردم خودت دیگه چرا میزنی
انگشت اشارمو طرفش گرفتم.
-دیدی... دیدی.... گفتی بخاطر تو.
درحالیکه صورتش جمع شده بود وسط ناله هاش تک خنده ای کرد که فکر کنم دردش گرفت چون ادامه ش ندادو دوباره صدایه ناله ش بلند شد.
-دختر تو یکم بالاترو میزدی حداقل
romangram.com | @romangram_com