#دیر_آمدی_نیمه_عاشق_ترم_را_باد_برد_پارت_7
-اصلا در اون حدی نیست که مخشو بزنم این یارو خودش مخش زده شده اماده س
-ببینیمو تعریف کنیم. خب چی گفتین؟
-هیچی باو فقط یه پلیورو قیمت کردم کلی چرتو پرت تحویلم داد اخرش بالاخره قیمتشو گفت.
-خب فروشنده باید بازار گرمی کنه واسه جنساش.
-بازار گرمیم نکنه دخترا میرن ازش جنس میگیرن.
-اره خب
بعدم رفت تو فکر. به صورتش نگاه کردم. اونم خوشکل بود صورت گردی داشت برعکس من که صورتم کشیده بود. چشاش عسلی بود ولی چشمایه من توسی عسلی بودن پوستش سفیده سفید ولی من سبزه بودم. همیشه حسودی پوستشو میکردم. قدش از من بلندتره و من تا پیشونیش میرسم.لبایه خوش فرم و گونه برجسته خلاصه لعبتی بود برای خودش.
موها و ابروهایه من سیاهه سیاه ولی مال اون یه چیزی تو مایه هایه قهوه ای یا خرماییه.
لبایه منم خوشکله و دماغمم مشکلی نداره تنها مشکلم سبزه بودن پوستمو کوتاهیه قدمه که اونم تو خلوتم قبول میکنم که کوتاهم وگرنه تا حالا هیچوقته هیچوقت به زبون نیاوردمو اشکارا قبول نکردم همیشه گفتم شماها بلندین من کوتاه نیستم
از فکرم خنده میشینه رو لبم.
یادم میاد تو کافی شاپ با افشین نشسته بودیم. دستامو تو دستاش گرفته بود.دستایه من خیلی کوچیک بودن. اعتراف کردم پیشش
-دستام چقد کوچولوه پیش دستات
زیر چشمی یه نگاه بهم انداختو گفت
-اینجوری خوبه. کوچولو خوبه.
و من چقدر قند تو دلم اب شده بود واسه این حرفش .
دیگ از یاداوری خاطرات عصبی نمیشم دیوونه نمیشم.
یه جورایی باهاش کنار اومدم هرکاری و هرچیزیو واسه فراموش کردنش امتحان کردم ولی جواب نداد.
-خب بیخیال اونا خودت چطوری؟
-خوبم امروز با شاهرخ تموم کردم
-حیف شد خیلی خوشکل بود
-مال تو
-نه ممنون من مرتضی رو دارم
-خاک تو سرت چقدم ذوق میکنه اسمشو میاره.
- نه بخدا ذوق نکردم.
-خب بکن به من چه اصلا
-حالا میخوای با کی دوست شی؟
-نمیدونم کسی مد نظرم نیست
romangram.com | @romangram_com