#دیر_آمدی_نیمه_عاشق‌_ترم_را_باد_برد_پارت_30

از اون مدل صداها بود که انگار از بالا میاد و تو پایینی و واسه شنیدنش باید سرتو بلند کنی.

گفتم ازش نمیترسم ولی این دلیل بر این همه اعتمادم نیست که برم صندلی عقبو بخوابم......چه حرفا!!!

کدوم گربه رو دیدی محض رضایه خدا موش بگیره؟!!

درسته گفتم واسم مهم نیست چی به سرم بیاد ولی ابرویه مامان بابام واسم مهمه.

-نه ممنون

به ساعت ماشین نگاه کردم.ساعت 7بود. خداروشکر هنوز وقت داشتم.با این سرو صورت نمیتونستم برم خونه...... نمیشد.

-یه چرت بزن ولی تایمشو کم کن.

سویچ ماشینو برداشتو از ماشین پیاده شد.

-درو قفل کن که راحت باشی.

درو بستو ازماشین دور شد. ذهن من این همه لطفو خوبیو درک نمیکنه. یه جایه کار میلنگه......

درک میکنم چرا سویچو برد خب اونم چرا باید به یه غریبه اعتماد کنه. در ماشینو قفل کردمو صندلی رو خوابوندم.

اگه در ماشینو باز میکرد متوجه میشدم چون خوابم اونقدر سنگین نیست.

احساسم نبست بهش متغیره الانم هم میترسم هم ارومم واقعا نمیدونم چند چندم.

چشمامو بستم ولی فقط بستمشون خوابی درکار نبود. صحنه عقب کشیدن صندلی واسه دختره همش جلو چشام بود.حس حسودی مثل خوره به جونم افتاده بود.

کم کم چشام سنگین شدو خوابیدم.خوابم از اون مدل خوابا بود که یه پات این دنیاس یه پاتم تو دنیای خوابان.هم صدایه اطرافمو میشنیدم و حواسم بودو هم خواب بودم.

فکر کنم یه بیست دیقه ای تو اون وضعیت بودم که فکر کردم بهترم و باید بلند شم. خواب اصلی مال خونه ست دیگه.

بلند شدمو رو صندلی نشستم. اطرافمو نگاه کردم.

پسره رو زمین زیر چند تا درخت نشسته بود.پشتش به من بود.

رو داشبورت ظرف اسنکو برداشتمو خوردم. چه خواب خوبی بود. اسنکم خیلی بهم مزه داد . واقعا گشنه م بود.

دست بردم تو نایلون تا میلک شیکارو در بیارم که دستم خیس شد. اوه اوه حتما ریخته همش.

در ماشینو باز کردم که این کارم باعث شد پسره سرشو به سمت ماشین برگردونه. نایلونو برداشتمو از ماشین خارج شدم.

از نوشیدنیه تو لیوان نصفش مونده بود. خوب کاچی به از هیچی.

نمیشد تو ماشین خوردش بخاطر همین به سمت پسره رفتمو یه جا کنارش نشستم.

زمین زیرمون شیب داشت واسه همین همش سر میخوردم پایین.

-همش ریخته.... نمیشه تو ماشین خوردش اوردم اینجا بخوریم.

به نایلون تو دستم نگاه کرد و بعدم یه لبخند ژکوند زد و دوباره به رو به روش خیره شد.

چه نازیم میکنه واسه من...... واقعا دلیل لبخنداشو نمیتونم درک کنم.


romangram.com | @romangram_com