#دیر_آمدی_نیمه_عاشق‌_ترم_را_باد_برد_پارت_10

قلبم از این همه بخشش و مهربانیه این موجود ظریفو کوچولو میلرزه. دلم میخواد بغلش کنمو تا اخر دنیا ببوسمش.

برهان یه لبخند مکش مرگ ما میزنه و میگه

-اصلا این مجانی مال شما کادو از طرف من

پیشونیه روژانو میبوسمو ازش بخاطر این همه عشق که نثارم میکنه تشکر میکنم و به مغازه داره میگم که میخریمش

روژان رو نوک پاهاش بلند میشه و پولشو رو میز میزاره و میگه

-اقا لطفا کادوشم کنید

خنده م میگیره. بازم از خورشید زندگیم تشکر میکنم و بهش میگم که بره کناری بایسته تا من با فروشنده حرف بزنم.

حرفمو گوش میده و میره رو صندلی گوشه مغازه میشینه. پولشو از رو میز بر میدارمو میگم

-کارت خوان دارید؟

-مهمون باشید

-ممنون

-جدی میگم

محکم میگم

-ممنون

دستشو پیش میاره تا کارتو ازم بگیره منم بهش میدم. رمزشم بهش میگم.

فیششو بهم میده به مبلغی که کشیده نگاه میکنم.

چشام درشت میشه و میگم

-بیست و پنج تومن؟

-بقیه شو مهمون من باشید. فکر کنید کادو تولده از طرف من

شیطونه میگه بگم خب اخه مشنگ همشو حساب میکردی دیگه

اخم میکنم.

-نباید این کارو میکردین.من راضی نبودم.

-نمیتونستم نیت پاک خواهرتونو بدون پاداش بزارم

ساکت میشم. یعنی چیزی واسه گفتن ندارم.

-ممنونم

سرشو به سمت پایین خم میکنه و میگه

-خواهش میکنم تولدتون مبارک


romangram.com | @romangram_com