#دلتنگ_پارت_22


اندکی زوج دختر وپسر هم توی حیاط داشتند صحبت میکردن

باصدای شادی پریدیم توهوا

شادی_وای ماشین شهاب

بهار_مرض ترسوندیمون

شادی هم خندید..نگاهمو کشیدم سمت ماشینی که میگفت مال شهاب هست..یه فراری مشکی رنگ بود..نگاه پروانه کردم..چشم هاش برق میزد..به لبخند کوچکی اکتفا کردم چون اصلا خنده مناسب نبود..این پروانه هم امشب واسه شهاب چه نقشه ای کشیده

وارد سالن بزرگی شدیم..جمعیت خیلی زیادی پر از دختر وپسرهای جوون بود..آهنگ شادی پخش میشد ودختر وپسر ها توی بغل هم درحال ر**ق*ص بودن..دختر ها به طرز وجیه لباس تن کرده بودن..لباس هاشون فقط به نیم متر پارچه احتیاج داشت..بعضیا خیلی تنگ وبعضی ها هم خیلی کوتاه..حق داشت شهاب به شادی بگه اینجا جای ما نیست..اگر ماازاینجا سالم بیرون بریم شانس بزرگی آوردیم

رفتم سمت بهار ودستشو گرفتم..فهمید ترسیدم واسه همین چیزی نگفت

رفتیم گوشه ای هر5نفرمون دور میزی نشستیم..داشتیم به جمعیت درحال ر**ق*ص نگاه میکردیم،که پروانه گفت_شادی داداشت کو؟

شادی_اوف من همش حواسم بهش هست که مبادا چشمش به ما بیفته

وبادست به نقطه ای اشاره کرد..همه رد دستشو دنبال کردیم وچشمون خورد به پسری خوش پوش که کت وشلوار سورمه ای به همراه پیراهن مشکی که چند دکمه اولش رو بازکرده بود..تاحالا دقت نکرده بودم بهش.یعنی میشه گفت از روز اول تاحالا دیگه ندیده بودیمش

از اینجا به زیباییش دقیق شدم..پسری بسیار زیبا..صورت باریک،چشم های خمار آبی،موهای ل*خ*ت مشکی..واقعا زیباست..غرور از چهرش میبارید

کنارش دختری لاغر وقد بلندی بود که دستشو دور بازوی شهاب حلقه کرده بود..دقیق شدم بهش..دختری باپوست گندمی وموهای مشکی..چشم های گرد مانند مشکی رنگ ولب های درشت ویه لباس کوتاه مشکی دکلته مانند تن کرده بود که کل هیکلش نمایان بود..موهاشو هم بالای سرش جمع کرده بود وکشیده بود..رژ قرمزی هم زده بود ومشخص بود که آرایش چشمش هم زیاد هست..پاهای خوش تراشش هم مشخص بود وکفش پاشنه بلند قرمز هم پوشیده بود

اینو از فاصله کمی که باماداشتند متوجه شدم..واسه همین شادی میترسید

بهار غرید_شادی بسه دیگه..همش چهره ترس به خودت گرفتی..امشب که زهرمون میشه..شهاب سرگرمه نمیفهمه چی به چیه!

مهدیس_میخوای جامونو عوض کنیم؟

شادی_باشه دیگه نیمترسم..نمیخواد جامونو عوض کنیم..چون خیلی تو چشم میایم ونگاه هاکشیده میشه این سمت

پروانه_شادی اون دختر کنار شهاب کیه؟

شادی_اون مینا دوست دخترشه

پروانه چهرشو توی هم کرد که شادی خندید وگفت_چیه؟نکنه رو خان داداش ما نظر داشتی؟

پروانه هم خندید وچیزی نگفت

romangram.com | @romangram_com