#دلتنگ_پارت_15


بهار_سلام بر خاطره ی ما چطوری؟

من_سلام..مرسی

بهار_چته دپرسی؟

من_هیچی حوصله ندارم

بهار_بلندشو روز تعطیلی هست بیا خونمون پیشم

من_بهار میگم حوصله ندارم

بهار_چی شده؟

نمیخواستم حرفی بزنم..فکرکنم از سکوتم پی برد چون گفت_باش پس صبرکن زنگ بزنم به بچها برنامه بچینن بریم بگردیم

وقطع کرد..بیخیال گوشیو انداختم کنارم ورفتم بیرون

مامان داشت فیلم نگاه میکرد..دلم نیومد ازش دور باشم..رفتم واز پشت ابراز احساست زیاد ودرکنارش باهم فیلم تماشا کردیم

وسط های فیلم بود..دیدم همینطور پیش بره دق میکنم.واسه همین سر بحث رو بازکردم

من_مامان یکم از بابابگو

متوجه لرزش آروم بدنش شدم

همین که اومد لب باز کنه تلفن خونه زنگ خورد..ای برخر مگس معرکه لعنت

به ناچار بلندشدم ورفتم تلفنو جواب دادم

من_بله

بهار_مرض هی از صبح بله بله میکنه

خندیدم وگفتم_جانم بگو

بهار_کارا ردیف شد..بلندشو آماده شو میخوایم بریم کافی شاپ پسرخاله مهدیس

من_اونجا چکار؟

romangram.com | @romangram_com