#دلربای_من_پارت_39

-این دیگه چه قرار دادیه! نکنه فکر کردید ابله گیر
آوردید؟! نه! اشتباه گرفتید....
به سمت میزمایل شدم و ازبین دندون هام غریدم گفتم:
-برو به اون رئیست بگو با بدکسی در افتادی! من به شغال
ها باج اضافی نمیدم!
صندلی رو عقب کشیدم و با گام های بلند از اتاق زدم
بیرون....
درحالی که ناخنم زیر دندونم می جویدم! با لبخند به
مهران نگاه میکردم که حرصی تر شد گفت:
-دلربا با توام!
ناخونم از زیر دندونم بیرون کشیدم و با لبخند گفتم:
-دارم گوش میدم!
- د گوش نمیدی عزیز من! دلربا میفهمی ما چکار کردیم؟!
دستام روی میز قلاب کردم و بهش زل زدم گفتم:
-اره متوجه ام! ما کلاهبرداری کردیم! ولی چاره چیه؟!
به سمتم اومد دستاش دو طرف میز گذاشت و خم شد سمتم و
اخم کرد گفت:
-دلربا چاره چیه؟! بعد این همه سگ دویی تازه میگی چاره
چیه؟! تکیه ام به صندلی چرخ دارم دادم و دستم توی هوا
تکان دادم گفتم:
-میدونی مهران گیج شدم!
دستاش برداشت و داخل جیبش فرو کرد و ابروهاش بالا داد
گفت:
-چه عجب یه بار گیج شدی؟!

romangram.com | @romangram_com