#دلربای_من_پارت_17

موفقیت برسونم!
شرکت من جزء دومین شرکت های موفق بود..
رادین صدر اولین شرکت موفق بود.باز با اسم رادین صدر
پوزخندی کنج لبم نشست...حس انتقام توی وجودم ریشه کرده
بود! دلم میخاست بگذرم ازش! ولی وقتی یاد مونا میفتم که
هیچ وقت نتونست کلمه بابا و مامان را بگه جگرم خون
میشه!
هیچ وقت اون روزی که آرین برای شاگرد ممتاز مدرسه شان
تشویق کردن رو یادم نمیره
وقتی مامان های دوستاش دید زد زیرگریه گفت:
-من مامانمم میخام! منم دلم میخاست هدیه ام از مامانمم
بگیرم
همین یه جمله آرین باعث شد نفرتم از رادین صدر بیشتر
بشه! رادین صدر شاید مقصر مرگ پدر مادر من نشد ولی
میخام با ازبین بردن رادین صدر ذره ذره بابک صدر را
عذاب بدم.
بابک صدر پدر رادین صدر باید طعم تلخ از دست دادن
عزیزترین شخص زندگیش را تجربه میکرد.حسی که من و مونا و
آرین تجربه کردیم!
یه روزهای همیشه در زندگیمان هست که به آسمان سقف زندگی
ات خیره میشی ! و زیر لبت آروم زمزمه میکنی
-مردن قیمتش چنده؟!
خیلی سخته خسته بشی از دنیای اطرافت و نتونی کاری کنی
جزء زندگی کردن اونم به تحمیل....

romangram.com | @romangram_com