#دلی_نمونده_بشکنی_پارت_21

کمی فکر کردم و با یادآوری دیروز صبح پاسخ مثبت دادم باز بدون اجازه من به سمت ساختمون رفت و در رو باز کرد وقتی دید در بدون قفل باز شده برگشت سمتم و پرسید

. در رو همیشه بدون اینکه قفل کنی باز میذاری

نمیدونم سوالش چه ربطی به موضوع داشت آخه در باز و بسته که به حال روح ها فرق نمیکنه آخرش میخوان از توش رد شن ولی با این حال جوابش رو دادم

. نه اما دیشب موقع فرار از دست روحه دیگه فرصت نشد قفلش کنم

. راه دیگه ای برای ورود به خونه هست که همیشه باز باشه

یه پنجره تو یکی از اتاقا هست که قفل نمیشه اما همونم باید یه نردبون بذارن زیر پاشون تا دسترسی داشته باشن ... روح ها که نردبون دنبال خودشون اینور اونور نمیکنن ... میکنن

اخمی کرد و بدون جواب و با کفش وارد خونه شد خیلی سریع گفتم

. لطفا کفشاتون در بیارید من تو این خونه نماز میخونم

ابروشو بالا انداخت و پوزخندی زد و بدون اینکه به خودش زحمت برگشتن تا دم در رو بده همون جا که ایستاده بود کفشاشو درآورد و خونه رو از نظر گذروند و هم زمان پرسید

. گفتی این جنه چیا بهت گفته

. جن نیست روحه اینجوری هم که آقای کمالی میگفت روح یه آدم زنده است که تو کماست

دستش رو تو هوا با بی قیدی تکون داد وگفت

. حالا هرچی

romangram.com | @romangram_com